ما اگر مای تو یا مای خودیم
طبق حرف لفظ معنای خودیم
از ازل گفتیم باری تا ابد
حالیا محو تماشای خودیم
از دل محراب تا بتخانهها
مسجد و دیر و کلیسای خودیم
«لیس للانسان الا ما سعی»
کفر و ایمان لا و الای خودیم
مستی و هشیاری آمیخته
باده و مخمور و مینای خودیم
گرچه در ظاهر بهم پیوستهایم
آدم خویشیم و حوای خودیم
گوش اگر باشیم آمین دست ماست
چشم اگر باشیم بینای خودیم
پا اگر باشیم راهی دور نیست
سر اگر زیر قدمهای خودیم
جز همین ما نیست در دست کسی
قیمت و بازار و کالای خودیم
نقشها نقاشی تقدیرهاست
زشت و زیبا نیک و بد جای خودیم
ای تماشا چشمبندی تا کجا
شعر تر بنویس انشای خودیم
ابر باران برف بوران رود موج
قطرهای در بحر دریای خودیم
منطق نطقیم و گویای بیان
از الف تا یا الفبای خودیم
تا هنوز امروز دارد امتداد
در همین دیروز فردای خودیم
- ۰ نظر
- ۰۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۲:۰۰